بسمه تعالی
ماهواره، میـهمان خـائن
(چاقویی که فعلاً مشغول بریدن دست و پا و سر است! )
میگویند ماهواره یک وسیلهای استکه هم میتوان از آن استفاده درست کرد و هم نادرست؛ اگر بر فرض هم بتوان از ماهواره در عالم امکان استفاده خوبی هم کرد ولی آن چیزی که در عالم واقع در حال تحقق است، غیر از این است و مانند چاقویی استکه فعلا در حال بریدن دست و پا و سر است. اگر الان ماهواره را یک عنصر دو منظوره حساب کنیم به نظر می رسد مقداری نگاه سادهاندیشانه به ماهواره داشتهایم.
اینکه چرابایدبه موضوع ماهواره پرداخته شودآن هم درقشرمذهبی نیازبه توضیح دارد. مخاطبان ما یا در دام ماهواره گرفتار هستند یا نیستند، اگر هستند که باید آگاه شوند، تا از دام این توطئه و تهاجم رها گردند.کسانی هم که گرفتار نیستند باید آگاه شوند؛آن هم به دو دلیل: اول آن که ما هیچ گاه نباید از ناحیۀ دشمن احساس امنیت کنیم و خیالمان آسوده باشد و فکر نکنیم که دشمن ، دور ما را یک خط قرمز کشیده است و کاری به ما ندارد، درست استکه دشمن از آن حکمتی که در فضای دینی وجود دارد برخوردار نیست اما وسوسههای شیطانی در دشمن موج می زند و به همین دلیل در دام وسوسه های شیطان افتادن مختص به کسانی نیست که از فضای دینی دور هستند بلکه شیطان ابزارهای خاص خودش را دارد. گاهی به جهت اعتماد بیش از اندازه به خودمان و به جهت ناآگاهی از دسیسهها میبینیم که دشمن از غفلت ما استفاده کرده و خدای ناکرده ضربهای کاری به ما وارد کرد
نکته دوم آن استکه ما الان در جنگ نرم هستیم. مشغول مبارزه در جبهه تهاجم فرهنگی هستیم. ما به عنوان کسانیکه درد دین داریم و دل در گرو دین داریم، به عنوان یک سرباز در جبهۀ فرهنگی باید با دامها و دسیسههای دشمن آشنا باشیم. بدانیم تا خودمان در مقابل کسانیکه در دام این جرثومۀ فساد گرفتار شدهاند به اندازه توان کمک کنیم. سرباز جبهۀ مگر میتواند بدون آگاهی نسبت به نقشۀ دشمن کاری از پیش ببرد؟ اولین کاری که باید کرد ریشه یابی است و باید به دلایل خرید ماهواره در خانواده ها دقت کرد ونمیتوانیم تمام دلیلهارابه بی قیدی خانواده بگذاریم. مطمئنا دلایل مختلفی دارد که باید به آن پرداخته شود.
دلایل گرایش به ماهواره:اولین دلیل در گرایش به ماهواره ناآگاهی است. بسیاری از افراد دربارۀ برنامههای ماهوارهای بسیار ساده اندیشانه قضاوت میکنند. این افراد به جهت ناآگاهی از اهداف پشت پردۀ این شبکهها اعتماد ساده لوحانهای به آن دارند.
اول، آگاهی بخشی نسبت به متولیان پشت پرده این رسانهها: متاسفانه برخی این متولیان را آدمهای دلسوزی میدانند که دلشان به حال اوقات فراغت ما سوخته است و حالا آمده اند شبکه های ماهوارهای فارسی زبان را دایر کرده اند تا ما در اوقات فراغت حوصلهمان سر نرود و افسردگی نگیریم! باید ببینیم این افراد چه کسانی هستند که دارند برای ما برنامه ریزی می کنند. این نکته بسیار مهمی است.
دوم، آگاهی بخشی در بعد اهداف این رسانهها: واقعا اینها دنبال چه چیزی هستند که این قدر هزینه میکنند و این قدر خرج می کنند برای اینکه یک شبکه فارسی زبان راه انداخته و یا شبکههای دیگری که ما بتوانیم از آنها استفاده کنیم.
سوم، آگاهی بخشی در بعد شیوهها : اینها با چه شیوههایی آمده اند و در خانههای ما جا گرفتهاند. ما چشم باز کردیم و دیدیم در بعضی از خانهها آنتنهای ماهواره قرار گرفته است، چه شد که اینها توانستند خودشان را در خانههای ما جا داده و بعضی از ما را هم پای برنامههای خودشان نگه دارند.
متولیان شبکههای ماهوارهای چه کسانی هستند؟: درباره آگاهی بخشی در بعد متولیان باید گفت که آشنایی با متولیان شبکههای ماهوارهای میتواند هشدار دربارۀ این شبکهها را تأثیرگذارتر کند.
در حال حاضر بیشترین شبکههای ماهوارهای دنیا از کشور آمریکا مدیریت میشوند. ۹۰ درصد رسانههای آمریکایی هم دست صهیونیستها است و اغلب برنامههای ماهوارهای در شبکههای فارسی زبان هم توسط صهیونیستها دارد اداره میشود.با این آمار باید گفت که تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! صهیونیست یک دشمن اصلی در دنیا برای خودش میشناسد و آن هم شیعه است. و در برخورد با شیعه یک کشور را می شناسد که اصلی ترین مانع او در راه رسیدن به اهداف جهان خوارانه اش است و آن کشور هم ایران است.
اینکه صهیونیست برای ما شبکه فارسی زبان با گرایش خانوادگی میسازد که صبح تا شب برای ما فیلم وسریال پخش میکند باید ما را به هوش آورد که چه اتفاقی دارد میافتد.به صورت رسمی اعلام کردند که ما برای اینکه بتوانیم با جمهوری اسلامی ایران مبارزه کنیم باید با ابزار رسانه به سراغ ایران برویم چون ابزار نظامی کارساز نیست.
اهداف شبکههای ماهوارهای با گرایش خانواده : جالب استکه برخی از شبکههایی که الان در حال تأسیس است فقط و فقط برای خانواده است. یعنی ابتدا تا انتها تنها خانواده و زن را نشانه گرفتند.و به مباحث سیاسی نمیپردازند و کاری به مسائل سیاسی و اقتصادی ندارند. برخی از این شبکههاپشت سر هم سریال پخش می شود. صددرصد سریالها هم خانوادگی است برای محقق کردن اهداف غرب.
یکی از اصلیترین اهداف شبکههای ماهوارهای فروپاشی کانون خانواده است. اگر بخواهیم اندکی جزئیتر از این سخن بگوییم باید گفت که برخی از اهداف اصلی این شبکهها عبارت است از:
۱- ایجاد خانوادههای بیقید در برابر خانوادههای سنتیخانوادههای مورد نظر این شبکهها نباید در بند قواعد سنتی خانواده باشند؛ به ویژه سنتهایی که ریشۀ دینی دارد. خوب است چند مثال بزنم .
این که در خانوادهای پوشش مادر و خواهر در مقابل فرزندان پسر خود حساب شده باشد، مطلوب است. واقعاً نباید به این بهانه که مادر و خواهر از محارم هستند، در مقابل پسر خانواده هر طور که میخواهند بگردند. اگر غرب بتواند در محیط خانه تعریف خودساختهای از عفاف ارائه دهد، میتواند سد عفاف را در محیط جامعه هم به راحتی بشکند. به این معنا که اگر بتواند به مادر و دختر بقبولاند که پسرت باید یک پوشش متفاوتی از پسر همسایه داشته باشد، اگر بتواند این محدودیت را بردارد، یک رابطه نزدیکی را بین محارم میتواند در خانواده تولید کند که نتیجه آن در بیرون خانواده مشخص می شود. یعنی غرب توانسته با رسانه مادر و خواهر را در خانواده زمینه تحریک پذیری پسر خانواده قرار دهد.
در خانوادههای سنتی پدر و مادر از جایگاه ویژهای برخوردار هستند.این جایگاه به صورت طبیعی مانع بسیاری از انحرافات است. وقتی فرزند در تصمیمهای خود به نظر پدر و مادر هم توجه میکند و در کارهایی که میخواهد انجام دهد از والدین خود اجازه میگیرد و در یک کلام خودسر نیست، راه برای تن دادن به کارهایی که نهاد خانواده را تحت الشعاع خود قرار میدهد تنگ میشود؛ اما در شبکههای ماهوارهای یکی از اصلیترین کارها خارج کردن پدر و مادر از محوریت خانواده و معرفی آنها در اندازۀ زمینهساز تولد است؛ یعنی پدر و مادر کسانی هستند که به جهت قانون طبیعت زمینهساز تولد فرزند هستند و باز هم به جهت همین قانون طبیعت باید تا مدتی که فرزند توانایی مراقبت از خویش و پاسخ به نیازهای روزمرۀ خود را ندارد، از او مراقبت کنند اما وقتی که فرزند از آب و گل درآمد، پدر در حد یک کارگر برای تأمین مخارج و مادر هم در حد یک خادم برای انجام وظایفی مانند آشپزی و رخت شستن و اتو کشیدن و … پایین میآید. در این خانواده پدر و مادر نقشی در تربیت فرزند خود ایفا نمیکنند. دیگر راضی نگه داشتن والدین هم از دغدغههای فرزند مدرن نیست، این دغدغه برای انسانهای عقب افتادهای استکه نمیخواهند تغییر زمانه را بپذیرند؛ این موارد همه به دنبال آن استکه آن مولفههای خانواده دینی را تحت الشعاع قرار میدهد.
بدون اینکه حساسیت خاصی ایجاد کنند باورهای ما را قله به قله فتح می کنند. خانواده بی قید را در مقابل خانواده دینی و سنتی علم میکنند اگر خانواده از حالت مقید بودن و دینی خود بیرون آمد آن جامعه محکوم به فناست کما اینکه در غرب این اتفاق در حال افتادن است.
من برای معرفی این شبکههای ماهوارهای کلمه درخوری را پیدا نکردم،اینکه بگویم خیلی بیرحم و دژخیماند و بویی از انسانیت نبرده اند. نمیتوانیم به همین اندازه اکتفا کنیم که شبکههای ماهوارهای تنها دنبال غیر متعارف کردن پوشش هستند، ای کاش در همین اندازه باقی میماند. غرب اینها را مقدمه ورود به برخی از مسائل می داند یکی از آنها این است.
۲- ترویج و عادی جلوه دادن خیانت زن و شوهر به یکدیگرغرب به این نتیجه رسیده که تا وقتی زن به شوهر در خانواده سنتی وفادار است و روابط در محدوده خانواده منحصر می شود ، نمی تواند خانواده سنتی را از هم بپاشاند، به همین دلیل یکی از اصلی ترین شگردها و دسیسههای آنها برای به هم ریختن خانواده سنتی، ترویج خیانت زن و شوهر به هم دیگر و عادی جلوه دادن اینها به ویژه خیانت زن به شوهر؛ مخصوصا اگر زن متوجه شد شوهرش به او خیانت کرده است یک حق مسلم و طبیعی استکه او هم به شوهر خیانت کرده و انتقام بگیرد. به شدت در سریالهایشان تبلیغ این موضوع را میکنند تا آنجا که میبینید موضوع یک سریال همین است. تا آنجا که بعد از فهمیدن این خیانتها به راحتی هم با هم زندگی می کنند. دنبال عادی جلوه دادن آن هستند.
اگر یک زنی در محدوده ارتباطات خود قید وفاداری را کنار زد دیگر نمی تواند یک همسر خوبی باشد و نه می تواند مادر خوبی باشد. در این صورت خانوادهای به وجود نمیآید. ستون خیمه خانواده سنتی مادر است. تجربه شده که در بسیاری از موارد پدر خانواده وقتی بی قید بوده است، آن خیمه خانواده برپا مانده است، مادر با آن ایثار و فداکاری و عفاق و از خودگذشتگی خیمه خانواده را نگه داشته است. ولی چند خانواده سراغ دارید که مادر فاسد شده اما خیمه خانواده برپا مانده است؟ آنها این ستون خیمه را نشانه گرفته و به شدت هم با گرایشات فمنیتستی برایش برنامه ریزی کرده اند.
اما در یک مرحله فراتر و بالاتری اینها به این هم راضی نیستند و همین قدر سر بسته بگویم که یکی از قلههای اصلی که اینها برای فروپاشی و تکه تکه کردن خانوادههای مذهبی و سنتی، این استکه ارتباطها را حتی در اندازه خانواده هم عادی جلوه دهند. اشکالی ندارد که اعضای خانواده هم با هم ارتباط آن چنانی داشته باشند.
۳- عادی جلوه دادن ارتباط دختر و پسر پیش از ازدواج تا حد باردار شدن:در شبکههای ماهوارهای ارتباط بین دختر و پسر در هر شکل، سن و نیتی و تا هرجایی عادی جلوه داده میشود. دغدغههای ارتباط بین دختر و پسر باید گرفته شود. اگر دختر و پسر قبل از ازدواج با هم ارتباط داشته باشند در هر سطح وسنی،اینها نمیتوانند خانوادههایی موفقی را تشکیل دهند.
یکی از کارهای آنها این استکه بتوانند خانوادههای موجود را به هم بزنند و اجازه ایجاد خانوادههای سنتی و پایبند و مذهبی را ندهند اینکار بعدی یک کار کاملا پیشگیرانه از نگاه آنهاست. دختر اگر قبل از ازدواج ارتباط برقرار کرد و این ارتباط برایش عادی شد بعد از ازدواج هم معلوم نیست چقدر پایبند باشد.
ثانیا، دغدغه دیگر دختران بارداری است، که این را هم با ترویج سقط جنین به شدت قبحش را میشکنند. در سریالها نمایش میدهند و تکرار میکنند که حالا دختری باردار شد، اشکالی ندارد! کاملا به طور عادی، طبیعی و پزشکی بنا بر اقتضای زمانه رفتار کرده و سقط جنین میکند.
۴- هویت زدایی از مفهوم خانواده تیر خلاصی که اینها میخواهند بزنند، تیر خلاص از هویت خانواده است. اصلا خانواده یعنی چی؟ چرا با ازدواج برای خودتان مسئولیت درست میکنید؟ شما نیاز به جنس مخالف دارید یک زندگی خارج از چارچوب ازدواج برای خودتان فراهم کنید، چرا ازدواج میکنید. مرد مسئولیت زن و خانواده را به دوش بکشد و هر دو مسئولیت مضاعفی را بخواهند تحمل کنند، خب به جای آن زندگی با دیگران به جای ازدواج؛ به طور کل خانوادهای وجود نداشته باشد.
الان در غرب تعداد زندگیهای غیر رسمی که تحت عنوان ازدواج نبوده است به شدت رو به افزایش است. این دو تا باهم زندگی میکنند بدون اینکه تعهدات قانونی در برابر یکدیگر داشته باشند. به همین دلیل آمار فرزندان نامشروع هم در بعضی از کشورها به شدت بالاست، در برخی از کشورهای اروپایی تا ۳۴ درصد است. یعنی ازهرسه فرزندیکی نامشروع است. چراکه درغرب مفهوم خانواده درحال ازدست دادن معنای خوداست.
این اتفاق در شبکههای ماهوارهای در حال تولید است، و همان بن بستی که خودشان در مسئله خانواده به آن رسیدهاند دارند برای ما نسخهاش را تجویز میکنند که این دیگر تیر خلاصی استکه به مفهوم خانواده می زنند.ما اگر نخواهیم از این ناآگاهی و خواب غفلت بیرون بیاییم، شاید نتوانیم باور کنیم که این همه برنامههای عجیب و غریب که برای ما ریخته اند، باید دربرابرش کاری انجام دهیم ۵- ارزشزدایی از مفهوم غیرت غیرت در آن حد و اندازهای که دین مشخص کرده است یک ویژگی در مردان است که به جرأت میتوان گفت که یکی از اصلی ترین عوامل مصونیت از عفاف است. ناموس یکی از واژههای آشنا در فرهنگ ما است. کلمه مقدسی در ادبیات ملی ماست. این واژه از معدود واژههایی استکه در جامعۀ ما متدین و غیرمتدین نمیشناسد. حتی کسانیکه اهل نماز و روزه هم نیستند، نسبت به ناموس خود حساسیت داشته و دارند. این غیرت و حساسیت یکی از موانع اصلی انحراف در جامعه است. اگر مردی حساسیت خود را نسبت به ناموس خود از دست داد، خود میتواند زمینهساز انحرافاتی در خانواده شود.
چرا هم اکنون برخی از مردان ما هیچ حساسیتی در قبال آرایش کردن و پوششهای زنندۀ همسران، دختران و نوامیس خود ندارند این موضوعی استکه باید بررسی شود. اگر از این آقا بپرسید که وقتی خانمی را میبینید که با پوشش زننده همسرتان به خیابان آمده است، چه احساسی به شما دست میدهد، آیا از او متنفر میشوی؟ آیا از او بدت میآید؟ چه قضاوتی درباره او میکنی؟ اگر خودت تقیدات دینی را کنار بگذاری با چه نگاهی به این خانم نگاه میکنی؟ آیا جز این استکه بانگاهی لذت جویانه وپرازهوس به اونگاه میکنی؟! به نظرتومردان دیگری که تقیدات دینی ندارندبه همسرت باچه نظری نگاه میکنند؟آیاآن فرد واقعانمی داند؟! آیامیشوددراین موضوع تردیدکردکه یکنفرمردباشد،احساس به جنس مخالف هم داشته باشد ولی نداند، وقتی یک زن با پوشش زننده و محرک وارد جامعه می شود، مردانی که از چشمان خود مراقبت نمیکنند و نگاه رهایی دارند،چگونه به این زن نگاه میکنند؟ ولی چرا با علم به این مسئله حتی بعضا خودش همسرش را به این نحو پوشش دعوت میکند.
این به خاطر ضعف غیرت است و آن ویژگی مردانه که حافظ و ضامن آن ویژگی زنانه است، ضعیف شده است و غرب در شبکههای ماهوارهای به ویژه در شبکههای فارسی زبان به شدت بر این مسئله حساس استکه غیرت را ضعیف کند. چرا که او می داند اگر غیرت ضعیف شود آن پای لنگان برخی از زنان و دختران در عفت و حیا به راحتی میشکند و نمیشود بر عفاف آنها برای مصونیت از حریم خانواده حساب باز کرد.
۶- ترویج فیمینیسم و ایجاد حس رقابت در میان زنان و مردانیکی از اصلیترین گامها موفقیت در زندگی مشترک قرار دادن زن و مرد در جایگاه مشخص هستی است. وقتی زن و مرد از جایگاهی که خداوند برای آنان مشخص کرده است، خارج شدند، دیگر نمیتوانند در کنار هم احساس خوشبختی کرده و مایۀ آرامش یکدیگر باشند.
در شبکههای ماهوارهای به شدت روی این مسأله تکیه میشود که زن و مرد رفیق هم نیستند؛ بلکه رقیب یکدیگرند که اگر زن اندکی غافل شده یا کوتاه بیاید، عقب میافتد و قافیه را میبازد. در برخی از برنامهها مرد را تنها در اندازۀ موجودی که پاسخگوی نیاز جنسی زن است، پایین میکشند و این رقابت را به اندازهای تقویت کردهاند که توقع چندهمسری برای زنان را حقی معقول و عادلانه به شمار میآورند.
در تعریف قوانین این رقابت، قانونی را به صورت زیرکانه به زنان آموزش میدهند که اگر همسر تو در حق تو خیانت کرد و با جنس مؤنث دیگری غیر از تو ارتباط برقرار کرد، این حق تو استکه با او مقابله کنی و خیانت او را با خیانت پاسخ دهی. این کار نه تنها زشت نیست؛ بلکه حقی استکه تو بدون احساس عذاب وجدان میتوانی از آن استفاده کنی.
۷- ایجاد حس رقابت در میان زنان و دختران برای جلب توجه مرداناین نکته به وضوح در شبکههای ماهوارهای در فیلمهای سینمایی و بالاخص در سریالهای خانوادگی قابل مشاهده است. قبل ازتوضیح اینمورد بایداین نکته رابگویم که درتفکررسانهای غرب،تأهل وازدواج کردن مانعی برای هوسرانی نیست. دراین نکته تأمل کنید. جامعۀ مورد نظر غرب، جامعهای استکه فضای آن صحنهای برای رقابتهای هوس آلود است. گردانندگان اصلی این رقابت هم باید زنان باشند. این نکته را به صراحت اعلام کردند که چشم و چراغ ما در این موضوع زنان و دختران هستند. ابزاراصلی گردانندگان این رقابت هم خودآرایی است. خودآرایی درخانوادهای که غرب به دنبال آن است یک ضرورت است. اینخودآرایی هم باید بر محور تحریک امیال جنسی مردان باشد. اینکه در شبکههای ماهوارهای آموزش آرایش به انحاء و انواع مختلف و به وفور نمایش داده میشود، از لحاظ روان شناسی یک محور و یک نقطه ثقل دارد که آن هم تحریک امیال جنسی است. جامعهای که دغدغۀ اصلی مردان و زنان آن جلب توجه و هوسرانی باشد، مطمئنا روی پیشرفت را هم نخواهد دید، چرا که مردان و زنان هر روز که از خانه می خواهند خارج شوند دغدغه اصلیشان این است که چگونه باشند تا در جلب توجه دیگران کم نیاورند .
۸- ایجاد بلوغ زودرس جنسیدر وجود هر انسانی غدد جنسی وجود دارد که اگر به صورت طبیعی در یک سن مشخص فعال میشود. این غدد در پسرها معمولاً در همان سن بلوغ شرعی فعال شده و پسر مفهوم غریزۀ جنسی را از دورۀ بلوغ حس میکند؛ اما در دخترها فعالیت این غدد به گونهای که احساس نیاز غریزی به جنس مخالف کنند تا چند سال پس از سنّ بلوغ هم به تأخیر میافتد . جامعۀ ایدهآل، جامعهای استکه پسرها و دخترها در سنینی با مفهوم غریزۀ جنسی آشنا شوند که اندکی پس از آن ازدواج میکنند. یعنی فاصله این حس با ازدواج فاصله زیادی نباشد. حالا جامعهای را تصور کنید که پسرها و دخترها زودتر از موعد طبیعی با غریزۀ جنسی آشنا میشوند و سالها بعد زمینۀ ازدواج برای آنان فراهم میشود. در حال حاضر سن بلوغ جنسی در بسیاری از دختران و پسران ما پایینتر از حد طبیعی است. کم نیستند پسرانی که در سن ۱۲ سالگی و دخترانی که در ۹ سالگی به بلوغ جنسی رسیدهاند. واین پسرها و دخترها هم در سنی بالای بیست و پنج سال ازدواج میکنند؛ یعنی بیش از ۱۳ سال دست و پنجه نرم کردن با این غریزه .دو نکته اساسی در این مورد وجود دارد که او در سنی به غریزه جنسی رسیده که عقل مدیریت این غریزه راندارد. نوجوانی که درسن ۱۲ سالگی به سن بلوغ میرسد؛ بسیاری از آن مدیریتهای عاقلانهای که بایددرزندگی وجودداشته باشدتااین غریزه راکنترل کند،ندارد. به همین دلیل هم دست به کارهایی میزندکه نمیتواندزشتی آن کارهارادرک کند. وقتی هم که به سنّ رشدرسید،به جهت اعتیادی که به اینکارها پیدا کرده نمیتواند آن را ترک کند . نکته دوم اینکه در این ۱۲ تا ۱۳ سال همین شبکهها در حال القای بسیاری از مفاهیم جنسی و شکستن قبح آن هستند. بدون تردید تماشای صحنههای مستهجن یکی از اصلی ترین عوامل بلوغ زودرس است.
موسیقیهایی هم که در برخی از این شبکهها پخش میشود، که به جرات و بدون هیچ تردیدی باید اسم آن را موسیقیهای جنسی گذاشت که به شدت تهوّر و جسارت نوجوان را برای دست زدن به اعمال جنسی زیاد میکند. این موسیقیها معمولا همراه با تصاویری استکه با دامن زدن به این مسئله، شدت تحریک مخاطب را به حد جنون میکشاند. ما میتوانیم حدس بزنیم که در یک خانواده که پسر بچهاش این چنین است چه اتفاقی برایش میافتد . ۹- ایجاد روحیۀ تنوع طلبی جنسی وقتی یک مرد و زن دائم با انواع و اقسام مردها و زنها و روابط میان آنها آشنا شده و نگاه میکنند، بدون این که بخواهند و انتخاب کنند، دچار روحیۀ تنوع طلبی در امور جنسی میشوند.اگر میشنویم که بسیاری از طلاقها ریشه در نارضایتی جنسی یکی از دو طرف یا هر دو طرف دارد،اشتباه است اگر فکر کنیم دلیل این نارضایتی تنها در عدم آشنایی دو طرف با روابط زناشویی است؛اگرچه اینهم یکی ازدلایل است؛امایکی ازدلایل اصلی معاصرماایناستکه هردوطرف یایکی ازآنهاآنقدر صحنههای متعدد ومتنوع دیدندکه دیگرآن حس خویشتنداری را در مسائل جنسی از دست دادهاند. چقدر خوب این خانم گفت که مگر ما چقدر میتوانیم به آن زنهایی که در ماهواره دیده میشود نزدیک شویم. هزاران هزار فقط هزینه گریم و آموزش آنها میشود، مگر یک زن خانه دار، یک مادر مگر چه اندازه میتواند به آنها برسد و وقتی این تنوع طلبی ایجاد شد،حریم خانواده شکسته شده و پاسخگویی به این نیازها به بیرون از خانواده کشیده میشود . باید با تأسف گفت که یکی از نکاتی که در ماهوارهها تبلیغ میشود این استکه این تنوعطلبی یک حق است و نباید آن را زشت شمرد. دو مسئله مانع این تنوع طلبی میشود: ۱- حسادت زنانه ۲- غیرت مردانه ،که به تعبیر آنها باید فرهنگ مردم بالا رود و روشنفکری مردم ارتقا پیدا کند، از بند این مسائل و مقیدات بیرون بیایند تا بشود به آن تنوع طلبی که حق یک انسان است، ادا شود. این جور جاها بسیار ژست عالمانه و روشن فکرانه میگیرند،که متاسفانه باید گفت که این حرفها از حرفهای مستهجن تزیین شدهای استکه با کمک سریالها و فیلمها میخواهند به خورد ما بدهند ومرد یا زن و یا هر دو در طول شبانه روز تماشا میکنند. یکی از اصلیترین وظایف این صحنهها از نگاه روانشناسی، سیری ناپذیر کردن مخاطب نسبت به مسائل غریزی است. مردی که مشتری این صحنهها شده از همسر خود همان توقعی را دارد که در این فیلمها دیده، به طور حتم همسر او نمیتواند پاسخگوی این توقعات باشد، به همین دلیل هم بین این دو اختلاف میافتد.
بسمه تعالی ماهواره، میـهمان خـائن (چاقویی که فعلاً مشغول بریدن دست و پا و سر است! ) میگویند ماهواره یک وسیلهای استکه هم میتوان از آن استفاده درست کرد و هم نادرست؛ اگر بر فرض هم بتوان از ماهواره در عالم امکان استفاده خوبی هم کرد ولی آن چیزی که در عالم واقع در حال […]
ارسال توسط : mohsen
ثبت دیدگاه